تحویل داد، معلم شوکه شد! او تصویر یک دست را کشیده بود، ولی این دست چه کسی بود؟
بچه های کلاس هم مانند معلم از این نقاشی مبهم تعجب کردند. یکی از بچه ها گفت:
"من فکر می کنم این دست خداست که به ما غذا می رساند."
یکی دیگر گفت:
"شاید این دست کشاورزی است که گندم می کارد و بوقلمون ها را پرورش می دهد."
هر کس نظری می داد تا این که معلم بالای سر داگلاس رفت و از او پرسید:
"این دست چه کسی است، داگلاس؟"
داگلاس در حالی که خجالت می کشید، آهسته جواب داد:
"خانم معلم، این دست شماست."
معلم به یاد آورد از وقتی که داگلاس پدر و مادرش را از دست داده بود، به بهانه های مختلف نزد او می آمد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد.
شما چطور؟! آیا تا به حال بر سر کودکی یتیم دست نوازش کشیده اید؟ بر سر دانش آموزان خود چطور؟
دخترکی بود کوچک و یتیم با لباسانی فرسوده . در جوار مغازه ای نشسته بود . گذشتزمان طاقتش را در هم شکنید و وی را بر زمین انداخت . دخترک هم همچون بالشتی زمین رادر اغوش گرفت ولی درد گرسنگی وی حتی اجازه ی اندک خوابی را به دخترک نداد . دلدخترک شکست و بر خود پیچید و مدام یا خدا یاخدا میگفت . ناگهان دستی لطیف او را دربلند کرد و در آغوشش گرفت و برایش غذایی خرید و پیراهن خود را رویش انداخت و رفت. دخترک سراسیمه به جلویش رفت و گفت خانم شما کی هستید؟
گفت من بنده یخدایم.
گفت می دانستم که نسبتی با خدا داری.
موسسه سرای نصیر لاهیجان در سال 1381 به دست پدر و مادری خیر و نیکوکار لاهیجانی که بعد از تصادف فرزند دلبندشان سید نصیر که دانشجو بود و جان به جان آفرین تسلیم نمود ، این بنا را تاسیس نمودند؛ آقای سید مهدی صلواتیان بنیانگذار سرای نصیر و همسرشان خانم رقیه اسماعیلی قدسی پدر و مادر آن جوان در فراق عزیز از دست رفته شان این مؤسسه خیریه را بنا نهادند که هم اکنون زیر نظر سازمان بهزیستی اداره میشود
نويسنده: میهمان1392-04-01 09:14 | امتياز 0